ترجمه مقاله

اسخینس

لغت‌نامه دهخدا

اسخینس . [ اِ ن ُ ] (اِخ ) یکی از خطبای یونان قدیم . وی دارای فصاحت و بلاغت کامل بود. آتنیان او را بسفارت نزد پادشاه مقدونیه فیلفوس (فیلیپ ) فرستادند و او مشمول عطاها و عواطف شاهانه شد و پس از بازگشت از وی طرفداری میکرد و با خطیب مشهور دموستن بنای منازعه را گذارد و بالاخره کار به محاکمه کشید و صاحب ترجمه را بنفی و تبعید محکوم کردند و از این رو او به رُدس رفت و مدرسه ٔ ادبیات و منطق را تأسیس کرد. مولد او سال 389 ق .م . و وفات در سنه ٔ 314 ق .م . است . (قاموس الاعلام ترکی ). اسخینس یکی از خطبای عشره ٔ معروف آتیکاست . پدر او آموزگار مدرسه بود دمستنس (دمستن ) مدعی است که او برده بوده است . اسخینس نخست در مدرسه ٔ پدر بکسب علوم پرداخت و چون در جمع مدنیون درآمد و از قوانین مدنی بهره ور شد خطیبی پیشه کرد. برخی از مورخین او را شاگرد ایسقراطیس (ایزکراتس ) و افلاطون دانسته اند لکن این مسئله محقق نیست . اسخینس رقیب دمستنس بود و در آتن از سیاست فیلفوس (فیلیپوس ) پادشاه مقدونیه هواداری میکردو معروف بود که خویشتن را بدو فروخته است . پس از مرگ فیلیپوس در نتیجه ٔ امری سیاسی اسخینس بتادیه ٔ هزاردرهم محکوم شد و برای اینکه از پرداخت آن نجات یابدوطن را ترک گفت . از آثار او فقط سه خطابه بر جای است که یکی از آن سه را بر ضد شخص دمستنس ایراد کرده . اسخینس در سال 314 ق .م . درگذشت . (فرهنگ تمدن قدیم ص 453). و رجوع به ایران باستان ص 1225، 1226 شود.
ترجمه مقاله