ترجمه مقاله

اسدالعدس

لغت‌نامه دهخدا

اسدالعدس . [ اَ س َ دُل ْ ع َ دَ ] (ع اِ مرکب ) جعفلیل . جعفیل . اوروبنقی . اوروبنخی . هالوک . خانق الکرسنه . گیاهی است شبیه به گیاه عدس و آن را نوعی از طراثیث دانسته اند، برگش مزغب و بالزوجت و گلش سفیدو زرد شبیه بگل لبلاب و بسیار از آن کوچکتر و ساقش مثل ریسمانی باریک اغبر مایل بسرخی و بیخش مثل کزر و بسیار کوچک و بهر گیاهی که در حوالی او بهم رسد می پیچد و فاسد میسازد و لهذا آن را هالوک نامیده اند. در سیم خشک و با قوت بارده و در دوم گرم و محلل بلغم و سودای غیرمحترق و مدر بول و مفتت حصاة و با سکنجبین جهت یرقان و با آب کرفس جهت حصاة و طلای او با سرکه جهت نمله و منع زیاده شدن او مؤثر و چون با سرکه مداومت خوردن آن کنند پخته و خام او باعث لاغری بدن فربه می شود و اصلاً مضرتی نمی رساند و چون با گوشت طبخ کنند گوشت را مهرا میسازد و گویند مکرب و مغثی است و مصلحش بنفشه و قدر شربتش تا پنج درهم و بدلش افتیمون ودر هزال مثل او صعتر و ربع او سندروس . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و رجوع بتذکره ٔ ضریر انطاکی ج 1 ص 46 شود.
ترجمه مقاله