ترجمه مقاله

اسد

لغت‌نامه دهخدا

اسد. [اَ س َ ] (اِخ ) برج پنجم از بروج فلک . (غیاث ). خانه ٔ آفتاب . (مفاتیح العلوم ).بیت آفتاب . نام صورت پنجم از صور بروج فلکیه است میان سرطان و سنبله و آن را برمثال شیری توهم کرده اند و کواکب آن بیست وهفت است و خارج از صورت هشت کوکب ، واز کواکب او قلب الاسد و طرفه است و هر دو از قدر اولند. (از جهان دانش ). و عرب آن را لیث نامند. و بعضی اسد را مرکب از هشتادوپنج ستاره دانسته و گفته اند ستاره ٔ قلب الاسد و مجموعه ٔ جبهه و ستاره ٔ زبره و ذنب الاسد در این صورت باشد. شیر فلک . شیر سپهر :
اسد اکنون چو اسد بر فلک است
ای فلک جان تو و جان اسد.

خاقانی .


مه زآن به اسد رسد به هر ماه
تا در دم شیر نان ببینم .

خاقانی .


تو گوئی اسد خورد رأس ذنب را
گوارنده نامد برآوردش از بر.

خاقانی .


گر اسد خانه ٔخورشید نهند
داشت خورشید کرم خان اسد.

خاقانی .


بدل نغمه ٔ عنقاست کنون
نغمه ٔ جغد بر ایوان اسد.

خاقانی .


خوشه کزو سنبل تر ساخته
سنبله را بر اسد انداخته .

نظامی .


ماه امرداد فارسی (مرداد) مطابق تموز سریانی و آن سی ویک روزاست . «لا» اول آن مطابق است تقریباً با پنجم امردادماه جلالی و بیست وسیم ژویه ٔ فرنگی (یولیوس رومی ). در علم احکام نجوم اسد دلالت دارد از خویها و روشها بر: ملک طبع، باهیبت ، خشم آلود، سخت دل و لجوج و جافی ، مکرگر، دلیر، معجب بر خویشتن ، فرامشت گر با بسیار خطا و اندوهها. (التفهیم بیرونی ص 325). و از صورتها و چهره ها بر: تمام بالا و دراز، فراخ بر، پهن روی ، سطبرانگشت ، باریک دو ران ، بلندبینی ، فراخ دهان ، دندانش یک از یک دور، نیمه ٔ برسوش بزرگتر، خوبروی ، گربه چشم ، میگون موی ،شکم آور. (التفهیم ص 322). و از علتها و بیماریها: اولش قوتست با فزونی و معتدل اندر لاغری و فربهی و به آخرش ضعف است و نقصان ، و بیمارناک خاصه از اندرون معده و سستی او و درد چشم و موی از سر شدن و اولش گند دهان . (التفهیم ص 329). و از گروهان مردم و پیشه وران بر: سواران و ضرابان و صیادان با شکره ها. (التفهیم ص 331). و از جایگاهها بر: کوهها و قلعه ها و بناهای بلند و کوشکهای ملوک و بیابانها و سنگ ریزه ها و زمینهای شیرناک . (التفهیم ص 333). و از شهرها و ناحیت ها بر: ترک تا بیأجوج و مأجوج و سپری شدن آبادانی آنجا. و عسقلان و بیت المقدس و نصیبین و مداین و ملطیه و میسان و مکران و دیلم و ابرشهر و طوس و سغد و ترمد. (التفهیم ص 335). و از گوهرها و کاله ٔ خانه ها بر: زره ها و جوشن ها و جامهای ریخته ٔ مرتفع و آنچ بآتش کنند،و زر و سیم و یاقوت و زبرجد. (التفهیم ص 337). و ازجانوران گوناگون بر: اسپان صعب و شیران آموخته و هرچ چنگال دارد و ماران سیاه . (التفهیم ص 339). و از درخت و گیاه بر: کشت های پراکنده و نشاندنیها. (التفهیم ص 341).
ترجمه مقاله