ترجمه مقاله

اسلمان

لغت‌نامه دهخدا

اسلمان . [ اَ ل ُ ] (اِخ ) نهری ببصره اسلم بن زرعة را و آنرا معاویة باسلم باقطاع داده بود. و یاقوت گوید این اصطلاحی قدیم است اهل بصره را که چون نهر و قریه ای را بمردی نسبت کنند در آخر اسم وی الف و نونی افزایند چنانکه گویندعبادان بعبادبن الحصین و زیادان منسوب بزیاد و حتی گویند عبداللان منسوب بعبداﷲ است و گویا این نسبت ایرانی باشد زیرا اکثر مردم این قریه ها تاکنون ایرانیانند. (معجم البلدان : اسلمان ) . و رجوع بجزو 2 چ مصر ص 201 در ماده ٔ «بصره » شود.
ترجمه مقاله