ترجمه مقاله

اسلم

لغت‌نامه دهخدا

اسلم . [ اَ ل َ ] (اِخ ) (مولوی ) محمد. خلف ارشد شیخ غلامحسن بلگرامی است و در عربی و فارسی از علمای نامی . گویند حافظه اش آنقدر قوی بود که بسماعت یکباره صد شعر را حفظ میکرد. در علم ادب عموماً و علم خلاف خصوصاً بهره ٔ وافی داشت و نظم و نثر عربی و فارسی را بکمال فصاحت و بلاغت مینگاشت . چندی در مدرسه ٔ دارالامارة کلکته ملازم بود سپس عزلت گزید. او راست :
دادیم دل ز دست و خریدیم داغ عشق
بهر شراره لعل بدخشان فروختیم .

(صبح گلشن ص 3).


ترجمه مقاله