اسناعلغتنامه دهخدااسناع . [ اِ ] (ع مص ) دراز شدن . || خوب و نیکو گردیدن . || فرزندان خوب و نیکو آوردن . || دردناک سِنع گردیدن (سنع خردگاه دست است ). (منتهی الارب ).