ترجمه مقاله

اسواء

لغت‌نامه دهخدا

اسواء. [ اِس ْ ] (ع مص ) تباه گردانیدن . || بدی کردن با کسی . || زنا کردن . || رسوا گردیدن . || در بلا افتادن . || تمام درآوردن چیزی را در چیزی . || انداختن حرفی از قرآن . (منتهی الارب ). || بیوکندن و دست بداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بگذاشتن . ترک کردن چیزی راو غفلت کردن از آن : اسویت الشی ٔ. || برابر و هموار ساختن : اسویته . || برابری کردن با: اسویته و به . (منتهی الارب ). || مقتدا و اسوه کردن کسی را بر کسی . (اوقیانوس ) (منتهی الارب ). || اسواء رجل ؛ برابر پدر شدن مرد در خلق . (تاج العروس ). || بتمامی جوانی رسیدن .
ترجمه مقاله