ترجمه مقاله

اسواران

لغت‌نامه دهخدا

اسواران . [ اَس ْ ] (اِ) ج ِ اسوار. سواران . || گروهی از فارسیان نژاده . (التفهیم ). دهقانان و شهزادگان و مرزبانان . اساورة. رجوع به اخبارالطوال ص 302 و خاندان نوبختی ص 62 و 67 شود. || (در اصطلاح نظام ) بواحد سواره نظام اطلاق شود.
ترجمه مقاله