ترجمه مقاله

اسوار

لغت‌نامه دهخدا

اسوار. [ اَس ْ ] (اِخ ) مردی است از ملوک گیلان که پدر او شیرویه نام داشته و پسر وی را مرداویج میگفتند یعنی مردآویز. و او به «اسفار» مشهور شده چنانکه اسپهبد را اسفهبد گویند. (انجمن آرای ناصری ). رجوع به اسفار شود.
ترجمه مقاله