ترجمه مقاله

اسود

لغت‌نامه دهخدا

اسود. [ اَ وَ ] (اِخ )ابن منذربن نعمان بن امروءالقیس . یکی از ملوک حیره معروف به آل نصر یا آل لخم معاصر فیروزبن یزدجرد تا قباد. رجوع به آل نصر شود. اسود بیست سال سلطنت کرد و پس از وی برادر او منذربن منذر بسلطنت رسید. (حبیب السیر چ تهران ج 1 جزو2 ص 92). و رجوع به فهرست عقدالفریدج 6 شود. || نام یازدهمین از ملوک معد.
ترجمه مقاله