ترجمه مقاله

اسود

لغت‌نامه دهخدا

اسود. [ اَ وَ ] (اِخ ) ابن اوس بن الحُمَّرَة. وی نزد نجاشی شد و معالجه ٔ سگ را بدو آموخت . ابن قتیبة بنقل از ابوالیقظان آرد که فرزندان او تا زمان وی باقی بودند و از فرزندان او مُحل است که عتیبةبن مرداس را علاج کرد. (عیون الانباء ج 2 ص 80).
ترجمه مقاله