ترجمه مقاله

اسورحیدون

لغت‌نامه دهخدا

اسورحیدون . [ اَ حیدْ دو ] (اِخ ) یا اسورحیدین پادشاه آشور و او پس از سناخریب بر تخت نشست . و پادشاه عیلام ، خوم بان خالداش دوّم ، چون آشور را در جاهای دیگر مشغول دید، در مملکت بابل تاخت و تازهائی کرد، تا شهر شیپ پار پیش رفت ، و با غنائمی بشوش بازگشت (674 ق . م .). (ایران باستان ص 136 و 688).
ترجمه مقاله