ترجمه مقاله

اسکندریه ٔ اقصی

لغت‌نامه دهخدا

اسکندریه ٔ اقصی . [ اِ ک َ دَ ری ی َ ی ِ اَ صا ] (اِخ ) اسکندر چون به رود تاناایس (سیحون ) رسید در کنار آن اردو زد و بعد امر کرد دور از اردوگاه دیواری بسازند. محیط دیوار شصت اِستاد (دو فرسنگ ) بود. تمام سربازان مشغول این کار گشته و برقابت یکدیگر برجِدّ خود افزودند، چنانکه در شانزده روز، یا بقول آریان بیست روز دیوار باتمام رسید و خانه هایی هم ساخته شد. اسکندر این شهر را اسکندریه نامید و برای آنکه آنرا مسکون گرداند، اسرایی را که فروخته بود از ارباب آنها بازخرید و در این شهر نشاند و یونانیها و نیز مقدونیهایی که بکار جنگ نمیآمدند در اینجا سکنی گزیدند (نتیجه این شد که شهر کوروش در کنار رود سیحون خراب گشت و شهر اسکندر در کنار همان رود تأسیس شد. این اسکندریه را یونانیها اسکندریه ٔ اقصی نامیدند و محل را با خجند کنونی منطبق میدارند. شهر کوروش را دورترین شهر کوروش می نامیدند و ظن ّ قوی این است که محل آن اوراتپه ٔ کنونی بوده ). (ایران باستان ص 1706).
ترجمه مقاله