ترجمه مقاله

اسکندر

لغت‌نامه دهخدا

اسکندر. [ اِ ک َ دَ ] (اِخ ) ابن شاه غازی . فخرالدین و الدولة ناسوربن شهرآگیم ، ملقب بشاه غازی از استنداران و ملوک رستمدار پس از سی سال حکومت در سنه ٔ احدی و سبعمائة (701 هَ . ق .) متوجه عالم باقی گردید و ازو پسری ماند اسکندر نام ، مؤلف تاریخ طبری (ظ: طبرستان ) گوید که این اسکندر جد مادری ملوک زمان ماست . (حبیب السیر جزء 2 از ج 3 ص 105).
ترجمه مقاله