ترجمه مقاله

اسکیجه

لغت‌نامه دهخدا

اسکیجه . [ ] (اِخ ) اسکجه . اقسانتی . قصبه ٔ مرکز قضائی است در سنجاق کوملجنه از ولایت ادرنه ، در 48 هزارگزی مغرب کوملجنه و در مسافت 22 هزارگزی ساحل دریا و خود در ساحل نهری موسوم بهمین نام است و جهت شمالی آن با دامنه های کوه ردوب مسدود است و در جهت جنوبی جلگه ٔ وسیعی واقع است که تا ساحل دریا امتداد دارد. این قصبه مرکز تجارت و دادوستد میباشد. اسکله ٔ آن قره آغاج نام دارد و قسم اعظم سکنه مسلمانانند. (از قاموس الاعلام ترکی ). || اسکیجه (قضای ...) قضائی است در انتهای جنوب شرقی ولایت ادرنه ، از طرف مشرق به کوملجنه و از سوی شمال بقضای اریدره و از سوی مغرب بولایت سالونیک و از جانب جنوب به بحرالجزائر محدود و محاط میباشد و پنج ناحیه ٔ ذیل را در بر دارد: صقارقیا، یصی اوران ، چلبو،ینیجه ، ینی کوی و در بین اینها ینیجه و «قره صونیجه سی » معروف و دارای اهمیت بسیار است . از نظر وسعت هم از مرکز قضا بزرگتر است و تجارت آن رونق دارد و مخصوصاً محصولات تنباکوی آن در کثرت و نفاست مشهور و معروف میباشد. قضای اسکیجه بسیار حاصل خیز و مساعد برای کشت و زرع است ، حبوبات و محصولات متنوعه ٔ آن بحد وفور میرسد اما اصل منبع ثروت اهالی محصولات تنباکوست که بهترین نوع آن است و از همه ٔ تنباکوها که در ممالک عثمانیه بعمل می آید بهتر و مرغوبتر و جزو صادرات میباشدو در تمام آفاق شهرت دارد. (از قاموس الاعلام ترکی ).
ترجمه مقاله