ترجمه مقاله

اشب

لغت‌نامه دهخدا

اشب . [ اَ ] (ع مص ) درآمیختن بعضی را به بعضی . (صراح ). بیامیختن چیزی . آمیختن بهم چیزی را. || میان قومی بهم برآوردن . (تاج المصادر بیهقی ). || عیب کردن . (منتهی الارب ). ملامت کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (منتهی الارب ). عیب وملامت کردن . (صراح ). || بسیار شدن بعدد.
ترجمه مقاله