ترجمه مقاله

اشتربار

لغت‌نامه دهخدا

اشتربار. [ اُ ت ُ ] (اِ مرکب ) شتربار. مانند خربار (خروار) اندازه ٔ معین باری در قدیم بوده است . اشتروار : شرط آن است که از زرادخانه پنجهزار اشتربار سلاح و بیست هزار مرکب ... نزدیک ما فرستاده آید. (تاریخ بیهقی ). و رجوع به اشتروار شود.
ترجمه مقاله