ترجمه مقاله

اشج

لغت‌نامه دهخدا

اشج . [ اَ ش َج ج ] (اِخ ) عصری . او را اشج عبدالقیس و اشج بنی عصر و اشج عبدی و اشج عصری نیز گویند، اما او به لقب اخیر مشهور است . نام وی منذربن عمر یا منذربن حارث است . واقدی گوید اشج و همراهان وی بسال دهم هجرت نزد حضرت رسول رفته اند و دیگران این امر را در سال هشتم پیش از فتح مکه یاد کرده اند. (از الاصابه ج 1 ص 50). صاحب الاصابه در ضمن شرح احوال مطربن قبل و صحاربن عباس نیز درباره ٔ اشج گفتگو کرده و در ذیل کلمه ٔ منذر آرد: نام وی را منذربن عائذ عبدی معروف به اشج عبدالقیس و منقذبن عائذ نیز آورده اند. رجوع به الاصابة ج 5 ص 139 و ص 103 و ج 3 ص 235 و قاموس الاعلام ترکی و استیعاب ج 1 ص 276 شود.
ترجمه مقاله