ترجمه مقاله

اشج

لغت‌نامه دهخدا

اشج . [ اَ ش َج ج ] (اِخ ) لقبی است که ابوعمرو عثمان بن خطاب بن عبداﷲبن عوام بلوی اشج مغربی بدان شهرت یافت و هم وی به ابوالدنیا معروف بود. مولد وی شهری در مغرب بنام رنده بود و از علی بن ابیطالب (ع ) روایت میکرد و روزگار درازی بزیست . علماو راویان حدیث گفتار وی را نمینویسند و به حدیث او استدلال نمیکنند. گویند وی پس از سال 300 هَ . ق . به بغداد آمد و اخبار باطلی از علی بن ابیطالب (ع ) روایت میکرد. حسن بن محمدبن یحیی پسر برادر طاهر علوی و ابوبکر محمدبن احمدبن محمدبن یعقوب مقتدر و جز آنان از وی روایت کرده اند. اشج میگفت که در اول خلافت ابوبکر صدیق متولد شده ام و در دوران خلافت علی (ع ) روزی من وپدرم بمنظور دیداری از شهر خارج شدیم و چون بنزدیک کوفه رسیدیم به تشنگی شدیدی دچار شدیم . پدرم پیرمرد بود و طاقت حرکت نداشت . گفتم بنشین تا من در صحرا گردش کنم ، شاید بتوانم آبی بیابم و آنگاه در جستجوی آب روان شدم . هنوز مسافتی از وی دور نشده بودم که دیدم آبی از دور میدرخشد. بسوی آن شتافتم و یکباره به چشمه ٔ آبی رسیدم که همچون برکه ای از آب صاف مالامال بود. جامه های خود را کندم و به شستشوی خود مشغول شدم و از آن نوشیدم . سپس با خود گفتم میروم و پدرم را بسوی این چشمه می آورم ، چه او از اینجا بسیار دور نیست . هنگامی که به وی رسیدم ، گفتم برخیز. او با من روان شدو بسوی آن چشمه شتافتیم . اما هرچه جستجو کردیم ، چشمه را نیافتیم . طاقت راه رفتن از پدرم سلب شد و ضعف بر او مستولی گردید. و دیری نگذشت که زندگی را بدرود گفت . او را دفن کردم و نزد امیرالمؤمنین علی (رض ) رفتم ، در حالی که وی برای رفتن به صفین آماده میشد و استر وی در چراگاه رها بود، من استر را آوردم و رکاب را گرفتم که بر آن سوار شود و خم شده بودم که پای او را ببوسم ، ناگاه رکاب بچهره ام اصابت کرد و گونه ام زخمی شدید برداشت . (ابوبکر مفید گفته است من زخم را بر چهره ٔ وی بطور آشکار دیده ام ). آنگاه سرگذشت خود وپدرم را به وی بازگفتم . فرمود این چشمه ای است که هرکس از آن آب نوشیده عمری دراز کرده است و بتو مژده میدهم که عمری دراز خواهی داشت . مفید گفته است وی احادیثی از علی برای ما روایت کرده است و من همواره اورا ملازمت میکردم و اصرار داشتم احادیثی بر من املا کند تا سرانجام پانزده حدیث گرد آوردم . و با وی پیرمردانی از موطن وی بودند. از آنان درباره ٔ او پرسیدم . گفتند: او در نزد ما بدرازی عمر مشهور است چنانکه این امر را پدران ما از پدران و نیاکان خود برای ما نقل کرده و گفته ٔ وی را درباره ٔ ملازمت او با علی بن ابیطالب و لقب وی همچنان که معروف است ، آورده اند. و گویند اشج بسال 317 هَ . ق . در حالی که بمولد خویش بازمیگشته درگذشته است . (از انساب سمعانی برگ 38 «ب »).
ترجمه مقاله