ترجمه مقاله

اشداد

لغت‌نامه دهخدا

اشداد. [ اِ ] (ع مص ) صاحب ستور سخت شدن . (منتهی الارب ). در اقرب الموارد چنین است : اَشَدَّ؛ کان معه دابّة شدیدَة. || قوت دادن کسی را. (منتهی الارب ). || اَشَدَّ فلان ؛ بلغ الاشدّ فی عقل او سن ّ. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله