ترجمه مقاله

اشعاء

لغت‌نامه دهخدا

اشعاء. [ اِ ] (ع مص ) اهتمام و غمخوارگی کسی کردن : اشعی به . (منتهی الارب ). || اشعی القوم الغارة؛ پریشان و متفرق ریختند قوم غارت را. (منتهی الارب ). اَشْعی ̍ القوم ُ الغارةَ؛ اَشعلوها؛ ای بثوها و فرقوها. (اقرب الموارد).
ترجمه مقاله