ترجمه مقاله

اشقر

لغت‌نامه دهخدا

اشقر. [ اَ ق َ ] (اِخ ) مکنی به ابوالقاسم . راوی تاریخ بخاری است و احمدبن حسین و احمدبن زنبیل نهاوندی از او روایت کنند.
ترجمه مقاله