ترجمه مقاله

اشقر

لغت‌نامه دهخدا

اشقر. [ اَ ق َ ] (اِخ )ابواحمدبن عبداﷲ ازدی اشقر. از عبیداﷲبن موسی و یونس بن بکیر روایت کرد و حضرمی و ابوسلیمان داودبن نوح از وی روایت دارند. (از انساب سمعانی برگ 33 الف ).
ترجمه مقاله