اشماعلغتنامه دهخدااشماع .[ اِ ] (ع مص ) نور گسترانیدن چراغ . یقال : اشمع السراج ؛ اذا سطع نوره . (منتهی الارب ) (آنندراج ). درخشیدن چراغ . (از المنجد). روشن شدن چراغ . (تاج المصادر).