ترجمه مقاله

اشمونیث

لغت‌نامه دهخدا

اشمونیث . [ اِ ] (اِخ ) چشمه ای است در خارج حلب در طرف قبله . باغی را مشروب میکند که آن را باغ جوهر نامند. (مراصد). و در معجم البلدان چنین است : بوستانی را مشروب میکند که آن را جوهر خوانند و اگر آبی از آن باقی بماند در قُوَیق میریزد. منصوربن مسلم بن ابی الخرجین در اشعاری که درباره ٔ اشتیاق به حلب سروده نام آنرا آورده است :
و هل عین اشمونیث تجری کمقلتی
علیها و هل ظل الجنان مدید.
رجوع به معجم البلدان شود.
ترجمه مقاله