ترجمه مقاله

اشمون

لغت‌نامه دهخدا

اشمون . [ اُ ] (اِخ ) اشمون جریش دهی است زیر شَطَنوف . (منتهی الارب ) (آنندراج ). مصریها اشمونین گویند. شهری است قدیمی و آباد و مرکز و قصبه ٔ ناحیه ای در صعید ادنی از مغرب نیل است . (مراصد). اهل مصر اشمونین گویند و آن شهری است قدیمی و آباد و مسکون و قصبه ٔ ناحیه ای از استان صعید ادنی در جانب غربی نیل است و دارای بوستانها و نخل بسیار باشد. و آن را بنام آبادکننده ٔ آن اشمن بن مصربن بیصربن حام بن نوح نامیده اند. (از معجم البلدان ). و رجوع به اشمن و اشمونین شود.
ترجمه مقاله