ترجمه مقاله

اشناس

لغت‌نامه دهخدا

اشناس . [ اَ ] (اِخ ) سیوطی آرد: در سال 128 هَ . ق . الواثق باللّه اشناس ترکی را به سلطنت برگزید و وی را دو وشاح جواهرنشان و تاج گوهرنشانی ارزانی داشت و گمان میکنم واثق نخستین خلیفه ای بود که سلطانی تعیین کرد. (تاریخ الخلفاء سیوطی ص 226). و در ص 239 آرد: و در نخستین سال خلافت المعتز باللّه (152 هَ . ق .) اشناس که واثق اورا به سلطنت برگزید، درگذشت و از خود پانصدهزار دینار بجای گذاشت . و رجوع به عقدالفرید ج 4 ص 133 شود.
ترجمه مقاله