ترجمه مقاله

اشنان

لغت‌نامه دهخدا

اشنان . [ اِ ] (ع مص ) اشنان غارت بر کسان ؛ پریشان و از هر طرف ریختن غارت را بر آنان . (منتهی الارب ). از هر سوی غارت را بسوی کسان متوجه کردن . (از المنجد). || اشنان قربه ؛ کهنه گردیدن مشک . (منتهی الارب ). کهنه و خشک شدن آن . (از المنجد).
ترجمه مقاله