ترجمه مقاله

اشهاب

لغت‌نامه دهخدا

اشهاب . [ اِ ] (ع مص ) اشهاب سنة قوم را؛لاغر گردانیدن سال مواشی قوم را، کذا فی نسخة من القاموس . (منتهی الارب ). اشهاب عام قوم را؛ برهنه کردن ضیاع و مرغزارهای آنان را از گیاه و ریشه کن کردن آنها را. (از المنجد). || اشهاب فحل ؛ بچه ٔ سبزخنگ آوردن گشن . (منتهی الارب ). بچه های سبزخنگ آوردن فحل . (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله