ترجمه مقاله

اشهد

لغت‌نامه دهخدا

اشهد. [ اَ هََ ] (ع فعل ، اِ) در عربی متکلم وحده اَشهَدُ؛ شهادت می دهم . اما در فارسی به عنوان اسم هم بکار می رود و مراد از آن ، شهادتین یعنی اشهد اَن لا اله الاّ اﷲ و اشهد اَن ّ محمداً رسول اﷲ است :
دور نبود کین زمان در مجلس حکم قضا
بر زبان چرخ و اختر لفظ اشهد می رود.

انوری .


از اشهد فصیح به است اشهد بلال .

قاآنی .


- اشهد گفتن ؛ مراد گفتن اشهد ان لا اله الا اﷲ و اشهد ان محمداً رسول اﷲ است ، یعنی گفتن شهادتین .
- || در تداول فارسی زبانان گاه بمعانی آماده ٔ مرگ شدن و سخت ترسیدن هم بکار رود، چنانکه گویند: پلنگ که نزدیک من شد اشهدم را گفتم .
|| گاه همچون سوگندی بکار رود: زبانم به اشهد برنگردد اگر...؛ یعنی گاه مردن شهادتین نگویم اگر... یا بی ایمان از دنیابروم اگر...
ترجمه مقاله