ترجمه مقاله

اشوس

لغت‌نامه دهخدا

اشوس . [ اَش ْ وَ ] (ع ص ) به گوشه ٔ چشم یا پلکها را فروخوابانیده و چشم را تنگ گرداننده نگرنده . ج ، شوس . (منتهی الارب ) (آنندراج ). آنکه به گوشه ٔ چشم نگرد. (زوزنی ). نگرنده ٔ به گوشه ٔ چشم از تکبر یا خشم .(از المنجد). آنکه بدنبال چشم نگرد از خشم یا از تکبر. (مهذب الاسماء). || آنکه برای نگریستن چشم را کوچک و تنگ کند و پلکها را فروخواباند. (از المنجد). نگرنده بخشم یا کینه از تکبر و خشم . مؤنث : شَوساء. (از تاج العروس ). متکبر. || شدید و گستاخ در جنگ . ج ، شوس . (از المنجد). شجاع . دلیر.
ترجمه مقاله