اشپیللغتنامه دهخدااشپیل . [ اِ ] (اِ) بلغت اهالی گیل تخم ماهی است ، چون آنرا از شکم ماهی برآرند و گیلانیان همگی برغبت از آن خورش کنند. (انجمن آرای ناصری ). اشبل . اشپل . اشبیل .