ترجمه مقاله

اشکار

لغت‌نامه دهخدا

اشکار. [ اِ ] (ع مص ) اشکارضرع ؛ پرشیر شدن پستان . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). || اشکار قوم ؛ صاحب شتران بسیارشیر شدن آنان . یا دوشنده ٔ شتران پرشیر گردیدن ایشان . (منتهی الارب ). پرشیر شدن شتران قوم . (از اقرب الموارد). || اشکار نخل ؛ شکیر برآوردن خرما . || اشکار شجر؛ برگ برآوردن درخت . || اشکار کرم ؛ بردمیدن نهال رز از شاخ آن . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله