ترجمه مقاله

اشکان

لغت‌نامه دهخدا

اشکان . [ اَ ] (اِخ ) یا اشغان یا اشقان بزرگ . برحسب روایات شرقیان ، نیای سلسله ٔ اشکانیان بود. مرحوم پیرنیا آرد: گفته میشود که اشکان پسر دارای اکبر است و نیز گویند که پسر اشکان بن کی ارش بن کیقباد میباشد. غیر این را هم گفته اند. (از ایران باستان ج 3 ص 2557). و رجوع به همان کتاب ج 3 ص 2548 و فارسنامه ٔ ابن البلخی ص 17 و مجمل التواریخ و القصص ص 32 و 59 و قاموس الاعلام ج 2 ص 983 شود.
ترجمه مقاله