ترجمه مقاله

اشکلک کردن

لغت‌نامه دهخدا

اشکلک کردن . [ اِ ک ِ ل َ ک َ دَ ](مص مرکب ) پاره های نی بزیر ناخنها فروبردن شکنجه را. چوب میان انگشتان گذاشتن و فشردن و این نوع عقوبت در روزگار استبداد متداول بود. رجوع به اشکلک شود.
ترجمه مقاله