ترجمه مقاله

اشک باریدن

لغت‌نامه دهخدا

اشک باریدن . [ اَ دَ ] (مص مرکب ) بسیار گریستن . اشک ریختن . اشک چکیدن . اشک افشاندن :
ناامیدی بردهد اشکی که می باریم ما
رزق قارون میشود تخمی که می کاریم ما.

صائب (از آنندراج ).


عَبرَة. (منتهی الارب ). هتون . (تاج المصادر بیهقی ). استعبار. (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله