ترجمه مقاله

اشک خونین

لغت‌نامه دهخدا

اشک خونین . [ اَ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشک سرخ . (آنندراج ) :
اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
درد عشق است و جگرسوز دوائی دارد.

حافظ (دیوان چ قزوینی - غنی ص 84).


و رجوع به اشک پیازی و اشک جگرگون و اشک حنائی و اشک خون آلوده و اشک خونی شود.
ترجمه مقاله