ترجمه مقاله

اشک شیرین

لغت‌نامه دهخدا

اشک شیرین . [ اَ ک ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) اشکی که از غایت فرح و از گریه ٔ شادی بریزد :
شد میسر بعد نومیدی وصال آن صنم
اشک شیرین شد از آن پس گریه ٔ خوناب ما.

ابوالمعانی (از فرهنگ ضیاء).


گریه ٔ شادی . (مؤیدالفضلا). کنایه از گریه ٔ شادی باشد. (برهان ). و رجوع به اشک شادی و اشک طرب و اشک شکرین و اشک شکری در آنندراج و فرهنگ شعوری ج 1 ص 120 شود.
ترجمه مقاله