ترجمه مقاله

اشک

لغت‌نامه دهخدا

اشک . [ اَ ] (اِخ ) پانزدهم یا فرهادک . پس از پدرکشی با مادرش موزا بتخت نشست . در سکه هایش صورت وی و مادرش هر دو دیده میشود. از سکه های مزبور چنین استنباط میشود که سلطنت او از 2 ق . م . تا 4 م . بود و مورخان هم غالباً همین سنوات را یاد کرده اند. پارتیها از فرهادک ناراضی بودند و یکی از جهات نارضامندی مزبور این بود که از ارمنستان صرف نظر کرد، در صورتی که از زمان مهرداد دوم دولت پارت نظر خاصی به این کشور داشت و میخواست آن را مانند سنگری در جلو روم در تحت نفوذ خودنگاه دارد. باری بجهات گوناگون وضع فرهادک در ایران مشکل شد و سرانجام شورشی برضد وی روی داد و پس از زدوخورد مختصری او را از سلطنت خلع کردند و کشتند. وی روی هم رفته پادشاهی نالایق و شخصاً عنصری فاسد بود. از لحاظ سیاست هم نخستین شاه این دوره ٔ تاریخ بود که در برابر رومیها از ابهت دولت پارت کاست و از مسئله ٔ ارمنستان نیز صرف نظر کرد. واقعه ٔ مهم زمان او تولد عیسی علیه السلام بود. (از تاریخ ایران باستان صص 2378 - 2291). و رجوع به صفحات مزبور و فرهادک شود.
ترجمه مقاله