ترجمه مقاله

اصحاب اخدود

لغت‌نامه دهخدا

اصحاب اخدود. [ اَ ب ِ اُ ] (اِخ ) ابوالفتوح در تفسیر «قتل اصحاب الاخدود» (قرآن 4/85) آرد: عبداﷲ عباس گفت : هرکجا در قرآن قتل است بمعنی لعن باشد و اخدود شکاف باشد و جمعه اخادید و الخد الشق . (تفسیر ابوالفتوح چ قمشه ای ج 1 ص 159). و درباره ٔ قصه ٔ اصحاب اخدود روایات مختلفی یاد کرده اند، یکی روایت عبدالرحمن بن ابی لیلی درباره ٔ غلام ساحریست که پادشاه آن روزگار در کار کشتن وی فروماند و آنگاه که بدستور خود غلام بسم اﷲ رب الغلام گفتند و او را بکشتند همه ٔ مردم از دین پادشاه برگشتند و دین غلام گرفتند و چنانکه رازی آرد: «مردم گفتند آمنا برب الغلام ». پادشاه گفت : آه که درافتادم از آنچه میترسیدم . مردم بیکبار از او برگشتند و دین غلام گرفتند، پادشاه تهدید کرد و وعید،ایشان برنگشتند، بفرمود تا بر سر راهی خندقی بکندندو آتش درو برافروختند و مردم را بر آن آتش تهدید کردند، کس برنگشت ، همه را در آن آتش همی افکندند تا آخر قوم زنی را بیاوردند با کودکی طفل ، زن بازپس میگریخت . آن طفل آواز داد و گفت : یا اماه اصبری فانک علی الحق ؛ صبر کن که تو بر حقی . بجست و خویشتن در آتش افکند. (تفسیر ابوالفتوح ج 1 ص 261). و رجوع به تاریخ گزیده ص 81 و تفسیر ابوالفتوح ج 1 صص 259 - 263 شود.
ترجمه مقاله