ترجمه مقاله

اصحاب حدیث

لغت‌نامه دهخدا

اصحاب حدیث . [ اَ ب ِ ح َ ] (اِخ ) اصحاب حدیث مالک و شافعی و سفیان ثوری و احمدبن حنبل و اصحاب ایشان و غیرهم . (نفایس الفنون ). یکی از دو مذهب سنّت و جماعت و آنان پنج فرقه اند:داودیه . شافعیه . مالکیه . حنبلیه . عشریه . (بیان الادیان ). و شهرستانی آرد: از مردم حجاز بودند و در زمره ٔ اصحاب مالک بن انس و اصحاب محمدبن ادریس شافعی و اصحاب سفیان ثوری و اصحاب احمدبن حنبل و اصحاب داودبن علی بن محمد اصفهانی بشمار میرفتند و آنان را از اینرو اصحاب حدیث میخواندند که عنایت آنان به تحصیل احادیث و نقل اخبار بود و بنای احکام را بر نصوص مینهادند و به قیاس جلی و خفی هنگام یافتن خبر یا اثری رجوع نمیکردند. شافعی (رض ) گفت : هرگاه برای من مذهبی بیابید و آنگاه خبری بدست آورید که برخلاف آن مذهب من باشدباید بدانید که مذهب من همان خبر است ، و این کسان از اصحاب شافعی بودند: ابوابراهیم اسماعیل بن یحیی مزنی . ربیعبن سلیمان جیزی . حرملةبن یحیی تجیبی . ربیع مرادی . ابویعقوب بویطی . حسن بن محمدبن صباح زعفرانی . محمدبن عبداﷲبن عبدالحکم مصری و ابوثور ابراهیم بن خالدکلینی . و این گروه افزون بر اجتهاد شافعی به اجتهادی نمی پرداختند بلکه در آنچه از وی نقل شده بود از لحاظ توجیه و استنباط تصرف میکردند و همه ٔ توجیهات و استنباطات خود را از منقولات وی صادر میکردند و به هیچ رو با نظر وی بمخالفت برنمیخاستند. (از ملل و نحل شهرستانی چ مطبعه ٔ حجازی قاهره ج 1 ص 265) :
خواجه بوبکر حصیری سر اصحاب حدیث
حجت شافعی و معجزه ٔ پیغمبر.

فرخی .


و رجوع به اصحاب رای شود.
ترجمه مقاله