ترجمه مقاله

اصداء

لغت‌نامه دهخدا

اصداء. [اَ دَ ءْ ] (ع ص ) سیاهی که اندک مایه ٔ سرخی با وی آمیخته بود. (تاج المصادر بیهقی ). || اشتر دیزه . (مهذب الاسماء). ذوالصداءة. دارای رنگ صُدْاءة یعنی رنگ سرخ مایل به سیاهی یا سیاهی که به سرخی زندو آن از رنگهای بز و اسب است . یقال : جدی اصداء و عناق صَدْءاء. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). بزغاله ٔ سرخ که به سیاهی زند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). یقال : جدی اصداء. (منتهی الارب ). || کمیت نیک سرخ مایل به سیاهی . (منتهی الارب ) (آنندراج ). اسب سیاه وسرخ فام . (مهذب الاسماء). از رنگهای اسب است ، چنانکه اگر سرخی اسب مانند زنگ آهن باشد، آنرا اصداء خوانند، و اگر در آن اندکی سیاهی درافزاید، آنرا اجأی خوانند و اسم آن جُؤْوة است . (از صبح الاعشی ج 2 ص 19).
ترجمه مقاله