ترجمه مقاله

اصداد

لغت‌نامه دهخدا

اصداد. [ اِ ] (ع مص ) بازداشتن کسی را از چیزی و برگردانیدن . (منتهی الارب ). بگردانیدن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). بازداشتن و برگردانیدن . (آنندراج ). منع کردن و منصرف کردن کسی . لغتی است در صدّ (ثلاثی ): اناس اصدوا الناس بالسیف عنهم . (از اقرب الموارد). کسی را از کاری بازداشتن و برگردانیدن . (قطر المحیط). || ریمناک شدن جراحت . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زرداب گرفتن . (زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). چرک یافتن زخم . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط).
ترجمه مقاله