ترجمه مقاله

اصدار

لغت‌نامه دهخدا

اصدار. [ اِ ] (ع مص ) بازگردانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (تاج المصادر بیهقی ) (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 13) (ناظم الاطباء). واگردانیدن . (زوزنی ). اصدار کسی از کاری ؛ بازگردانیدن وی را از آن و منصرف کردن وی . (از اقرب الموارد)(قطر المحیط). || اصدار امر؛ نمودار کردن آنرا. آشکار کردن آنرا. ابراز آن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || اصدار فلان را؛ بردن وی را. (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). || اطعمهم حتی اصدرهم ؛ یعنی سیر کردن ایشان را. (اقرب الموارد). || فلان یورد و لایصدر؛ یعنی کار را آغاز میکند ولی آنرا تمام نمیکند. (از اقرب الموارد). || صادر کردن و دادن . (فرهنگ نظام ).
ترجمه مقاله