ترجمه مقاله

اصدران

لغت‌نامه دهخدا

اصدران . [ اَ دَ ](ع اِ) (بصیغه ٔ تثنیه ) دو رگند زیر صدغین . (منتهی الارب ). دو رگ بمیان دنبال چشم و گوش . و به «ز» و «س » (اَزدران . اَسدران ) لغتان فیهما. (مهذب الاسماء). نام دو رگ باشد زیر دو صدغ و آن دو را اصدغان نیز گویند. (از بحر الجواهر). دو رگ باشند در زیر دو صدغ . (ازقطر المحیط). || جاء یضرب اصدریه ؛ ای فارغاً خاسراً؛ آمد در حالی که فارغ بود. (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). جاء یضرب اصدریه ؛ ای فارغاً، و بقولی شادمان و در حال غرور چنانکه نمیدانست اصدران وی کجاست . (از اقرب الموارد). و رجوع به اصدغان شود.
ترجمه مقاله