ترجمه مقاله

اصطباب

لغت‌نامه دهخدا

اصطباب . [ اِ طِ ] (ع مص )ریخته شدن . (منتهی الارب ) (قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). تصبب . انصباب . (اقرب الموارد). || اصطباب آب ؛ نوشیدن باقی مانده ٔ آنرا. (از اقرب الموارد). تصابب . (اقرب الموارد). و رجوع به تصابب شود. و در تاج آمده است : گویند: صببت لفلان ماءً فی القدح لیشربه و اصطببت لنفسی ماءً من القربة لأشربه . (از اقرب الموارد). || اصطباب و تصابب زندگی ؛ گذراندن بقیه ٔ آنرا. (از اقرب الموارد).
ترجمه مقاله