ترجمه مقاله

اصطرام

لغت‌نامه دهخدا

اصطرام . [ اِ طِ ] (ع مص ) اصطرام چیزی ؛ قطع کردن آن . (از اقرب الموارد). درویدن درخت و بریدن آنرا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). اصطرام نخل ؛ بریدن آن . جدا کردن آن . (از اقرب الموارد). درویدن کشت را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). بار خرمابریدن . (تاج المصادر بیهقی ). بریدن . اجترام . قطع.
ترجمه مقاله