ترجمه مقاله

اصعاب

لغت‌نامه دهخدا

اصعاب . [ اِ ] (ع مص ) دشوار شدن . (منتهی الارب ). دشوار شدن کار. (از تاج ) (آنندراج ) . اصعاب امر؛ دشوار گردیدن آن . (از اقرب الموارد)(قطر المحیط) (ناظم الاطباء). || دشوار یافتن چیزی را. لازم است و متعدی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). دشخوار یافتن . (لغت خطی ). سخت یافتن . (تاج المصادر بیهقی ). || اصعاب جمل ؛ گذاشتن شتر را و سوار نشدن بر آن چندان که سرکش گردد. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (قطر المحیط) (ناظم الاطباء). شتران را جهت ایغری گذاشتن . (لغت خطی ). || صعب کردن . (زوزنی ).دشخوار کردن . (لغت خطی ). || اصعاب مرد؛ دابه ٔ وی صعب بودن . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط). صاحب شتران سرکش شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله