ترجمه مقاله

اصفریه

لغت‌نامه دهخدا

اصفریه . [ اَ ف َ ری ی َ ] (اِخ ) گروهی از خوارج ، و از یاران زیادبن الاصفر باشند. گویند خودداری از جهاد، در صورتی که با حکم جهاد موافق باشند کفر نباشد و کودکان مشرکان را کافر نتوان خواند و سنگسار کردن اسقاط نگردد، و تقیه در گفتار جایز است نه در کردار، و گناهی که موجب حد شود صاحب آن گناه را باید بهمان نام گناه نامید، مثلاً سارق ، زانی ، قاذف ، ونباید آنها را کافر خواند. و گناهی که بواسطه ٔ عظمتش حدی برای آن معین نیست ، مانند ترک نماز و روزه ، صاحب آنرا باید کافر نامید. و قیل تزوج المؤمنة من دینهم من الکافر المخالف لهم فی دارالتقیة دون دارالعلانیة، کذا فی شرح المواقف . (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله