ترجمه مقاله

اصفهبد

لغت‌نامه دهخدا

اصفهبد. [ اِ ف َ ب َ / ب ُ ] (اِخ ) قارن . حاکم کوهستان مازندران بود و به سلیمان بن عبداﷲبن طاهر در جنگی که میان وی و داعی کبیر روی داده بود یاری میکرد، از اینرو چنانکه خواندمیر آرد: هنگامی که از فتح داعی خبر یافت متوسّطان انگیخته با حسن بن زید طریق مصالحه مسلوک داشت و پسران خود سرخاب و مازیار را بنوا نزد آن جناب فرستاد و این وقایع در سنه ٔ اثنین و خمسین و مأتین (252 هَ . ق .) روی نمود. (از حبیب السیر ج 2 ص 408). و در ص 417 آرد: قارن بن شهریار برادر جعفر اصفهبد (شاپور) بود و سی سال سلطنت کرد و نخستین کسی از این طبقه بود که بسال 227 مسلمانی گزید. وی نهمین سلطان نخستین دولت اصفهبدان از خاندان باوند بود و بسال 222 بسلطنت رسید. رجوع به حبیب السیر ج 2 ص 408 و 417 و معجم الانساب زامباور ج 2 ص 286 و فهرست تاریخ ابن اسفندیار ج 1 شود.
ترجمه مقاله